محل تبلیغات شما

یک روز از پدرم پرسیدم فرق بین عشق و ازدواج چیست؟

روز بعد او کتابی قدیمی آورد و به من گفت این برای توست. با تعجب گفتم : اما این کتاب خیلی با ارزش است، تشکر کردم و در حالیکه خیلی ذوق داشتم تصمیم گرفتم کتاب را جایی دنج بگذارم تا سر فرصت بخوانم.

چند روز بعد پدرم رومه ای را آورد، نگاهی به آن انداختم و بنظرم جالب آمد که پدرم گفت این رومه مال تو نیست، برای شخص دیگریست و موقتا میتوانی آن را داشته باشی، من هم با عجله شروع به خواندنش کردم که مبادا فرصت را از دست بدهم،

در همین گیر و دار پدرم لبخندی زد و گفت : حالا فهمیدی فرق عشق و ازدواج به چیست؟ در عشق میکوشی تا تمام محبت و احساست را صرف شخصی کنی که شاید سهم تو نباشد اما ازدواج کتاب با ارزشیست که به خیال اینکه همیشه فرصت خواندنش هست به حال خود رهایش میکنی.!

آندره ژید

من یک بانوی ایرانی مسلمانم

چه زود فرصتمان دیر می شود...

اگر اهل دلی از دل بگویم...

پدرم ,عشق ,ازدواج ,کتاب ,فرصت ,فرق ,عشق و ,و ازدواج ,بین عشق ,روز بعد ,فرق بین

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کلبه کوچک تنهایی من گیتا وب Sandi's site وبلاگ اطلاع رسانی نشریه ادبی بال fracemchimas جدیدترین اخبار و مطالب جذاب نوین موزیک دمیرچی سراب هنروگرافیک راز دل من